مدیریت کسب و کار MBA | مدیریت موضوعی است که وسعت زیادی دارد و همچنین مهارتهایی که یک فرد برای تبدیل شدن به یک مدیر خوب نیاز دارد هم بینهایت است؛ کما اینکه ما در زندگی روزمره خود، افراد زیادی را میشناسیم که قدرت مدیریت دارند، اما پای عمل که میرسد نمیتوانند به همین راحتی که درباره آن حرف میزنند از پس آن بربیایند؛ زیرا مدیریت بحثی تقریبا دشوار همراه با پیچیدگیهای بسیار خود بوده و از طرف دیگر آنچه باعث میشود بحث درباره این موضوع سنگین باشد این است که صحبت از تعریف مدیریت یا وظایف مدیر موضوعی تئوریک، خستهکننده و کمفایده بهنظر میرسد.
خصوصاً اینکه همهی ما کموبیش از وظایف اصلی مدیر یک سازمان گرفته تا توضیحاتی درباره نحوه صحیح برنامهریزی، رهبری، برخورد با کارمندان و… بهطور کلی چیزهایی شنیده و میدانیم؛ پس قصد ما از اطلاعاتی که در ابتدای این مقاله میخواهیم به شما بدهیم، چیزی فراتر از این بحثهای تئوریک و شاید کمفایده است و بیشتر میخواهیم به بررسی و مرور گفتههای هنری مینتزبرگ، یکی از دانشمندان پرآوازه در زمینه تجارت و مدیریت بپردازیم.
میخواهیم ببینیم تعریف مدیر و مدیریت چیست و بر این اساس، تصویری از مبانی و اصول مدیریت به دست بیاوریم.
تز دکترای مینتزبرگ دربارهی وظایف مدیران بود که بعداً در سال ۱۹۷۳ آن را در قالب یک کتاب با عنوان ذاتِ کار مدیریتی (The Nature of Managerial Work) منتشر کرد. جالب اینجاست که ۳۶ سال بعد در سال ۲۰۰۹، مینتزبرگ دوباره تصمیم گرفت کتابی در اینباره بنویسد و این بار آن را مدیریت کردن (Managing) نامید.
برای اینکه در تعریف مدیریت و فهرست کردن وظایف یک مدیر، گرفتار کلیشههای رایج نشویم، در این قسمت به سراغ حرفها و تحلیلهای مینتزبرگ در کتاب Managing میرویم و آن را مبنا قرار میدهیم.
مینتزبرگ عقیده داشته است که بخشهای زیادی از مهارت مدیریت، قابل آموزش دادن نیست و نه به این معنا که حتی با آموزش هم نمیتوان آن را آموخت، بلکه از این جهت که بهراحتی میتوان مدیران بسیاری را یافت بدون اینکه حتی یک روز در مدارس مدیریت و کسبوکار تحصیل کرده باشند.
برخلاف پیچیدگیها و بحثهایی که در وظایف مدیر وجود دارد، تعریف مدیریت، در نگاه مینتزبرگ، بسیار ساده و شفاف است؛ مینتزبرگ مدیریت را همارز با مسئولیت یک مجموعه میداند و میگوید: «به تعریف من مدیر کسی است که مسئولیت کل یک سازمان یا بخشِ تفکیکشده و قابلتشخیصی از سازمان بر عهدهی اوست و پنج وظیفه برنامهریزی، سازماندهی، بهکارگماری، هماهنگیها و کنترل کردن را بر عهده دارد.»
این تعریف به این دلیل ساده و شفاف است که تمام مدیران میتوانند بهراحتی آن را درک کنند، اما شاید کسانی که ذهنیت و جایگاه مدیریتی نداشته باشند، از درک ساده و صریح این تعریف عاجز باشند.
اما اگر بخواهیم به چیزی بهجز تعریفی که مینتزبرگ ارائه داده است توجه کنیم، باید گفت که تا به امروز تعاریف زیادی برای مدیریت ارائه شده است که در زیر به تعدادی از مهمترین تعریفها پرداختهایم:
۱. مدیریت یعنی هنر انجام کار بهوسیله دیگران با واگذاری کارها به دیگران
۲. فرآیندی که طی آن تصمیمگیری در سازمانها انجام میگیرد.
۳. انجام وظایف برنامهریزی، سازماندهی، رهبری، هماهنگی و کنترل
۴. علم و هنر هماهنگی کوششها و کمک اعضای سازمان و استفاده از منابع برای رسیدن به اهداف سازمانی
۵. بازی کردن در نقش رهبر، منبع اطلاعاتی، تصمیمگیرنده و رابط برای اعضای سازمان
۶. مجموعهای از عملیات آگاهانه و مستمر برای موفقیت یک سازمان
آنچه واضح است اینکه علم مدیریت هنوز نتوانسته است تعریف خودش را مدیریت کند!
اما میتوان ویژگیهای کلی تمام تعریفهای مدیریت را در فهرست زیر گنجاند:
۱. مدیریت یک فرآیند است.
۲. مفهوم نهفته مدیریت، هدایت نیروی انسانی است.
۳. مدیریت موثر، گرفتن تصمیمات مناسب و رسیدن به نتایج مطلوب است.
۴. مدیریت بر روی فعالیتهای هدفدار تمرکز دارد.
۵. مدیریت اعمالی است که بهصورت آگاهانه و مستمر انجام میشود و به سازمان شکل میدهد.
ما در اینجا تعدادی محتوای آموزشی ویژه شما قرار داده ایم
اما اگر بخواهیم معنی مدیریت MBA را بدانیم باید بگویم که MBA مخفف عبارت Master of Business Administration بوده و معادلهای فارسی بسیاری برای این اسم وجود دارند. برای مثال آن را دوره پیشرفته مدیریت کسبوکار، کارشناسی ارشد در رشته مدیریت، مدیریت راهبردی کسبوکار، مدیریت کسب و کار MBA و مدیریت اجرایی مینامند.
به احتمال بسیار زیاد در دنیای مدیریت و بهخصوص در سالهای اخیر، کلمه MBA بارها به گوشتان خورده است که اگر بخواهید درباره تاریخچه آن اطلاعات بهدست آورید، جالب است بدانید این واژه به اوایل قرن بیستم، یعنی بیش از ۱۰۰ سال قبل برمیگردد و دقیقا از اوایل همان قرن، سازمانهای سنجش بینالمللی، برای ارزیابی ارزش این دورهها بهوجود آمدند. در این دورهها افراد با ابعاد مختلف دنیای مدیریت از جمله بازاریابی، حسابداری، منابع انسانی، مدیریت تبلیغات، مدیریت عملیات و برنامهریزی استراتژیک آشنا میشوند. اما بیشتر دانشآموختگان در رشته مدیریت کسب و کار MBA درنهایت یکی از گرایشهای این رشته را انتخاب کرده و در آن یک زمینه تخصصی، به مطالعه و تحصیل میپردازند و تقریبا نزدیک به یک سوم از واحدهای تحصیلی آنها در همان زمینه طی خواهد شد.
و رسیدن به موقعیتی مطلوبتر در آینده است
ویدیو زیر رو با هم ببینیم
این دوره مناسب تمام افرادی است که قصد دارند کسبوکار شخصی خودشان را راهاندازی کنند و همچنین برای کسانی که در حال حاضر در سِمَتهای مدیریتی و سرپرستی مشغول به کارند یا این سمتها را در آینده شغلی خود تصور و پیشبینی میکنند مفید و موثر است.
گرایشهای رشته MBA کاملا بسته به این مساله که در کدام دانشگاه یا مرکز آموزش عالی تحصیل میکنید متفاوت است و عجیب است اما واقعیت دارد که هم این مساله و هم نامگذاری گرایشها تا حد زیادی به سلیقه شخصی هرکدام از مراکز آموزشی بستگی دارد.
من در این مقاله بعضی از گرایشهای این رشته که نسبت به باقی گرایشها متداولترند را انتخاب کرده و قصد دارم یک نگاه کلی به این فهرست بیندازم.
رشته MBA به طور کلی هفت گرایش دارد که این هفت گرایش در اکثر دانشگاههای مطرح کشور تدریس میشود. برای مثال در حال حاضر در دانشگاه شریف، ۶ گرایش برای تدریس ارائه میشود. گرایشهای رشته MBA به شرح زیر است:
به طور کلی رشته مدیریت کسب و کار را میتوان در سه شاخه مختلف تقسیم بندی کرد که عبارتاند از:
۱.رشته مدیریت بازرگانی
۲. رشته مدیریت صنعتی
۳. رشته مدیریت دولتی
تقریبا نه تنها در کشور خودمان، بلکه در تمام دنیا این سوال مطرح است که بهترین گرایش در رشته مدیریت MBA کدام یکی از آنهاست و همیشه بهدنبال پاسخی برای آن هستند. اما این سوال هیچ جوابی ندارد؛ چراکه در این رشته، تمام گرایشها به یک اندازه مهم و کاربردی بوده و هرکدام قسمتی از سهم بازار و بازار کار خود را دارند. همچنین آنچه برای افراد حکم بهترین را دارد، از نظر هرکس متفاوت است و ارتباط مستقیمی با علاقه و انتظارات شخصی او از شغل آیندهاش دارد.
پس به علاقهمندان توصیه میکنیم که درباره تمام گرایشهای این رشته اطلاعات کافی را بهدست آورده و درنهایت آنچه بیشتر از بقیه گرایشها به علایق و سلایقشان شباهت دارد را انتخاب کنند.
مدیریت کسب و کار MBA | سالهاست که افراد به دانشگاه میروند تا مدرک مدیریت کسب و کار MBA بگیرند فقط به این علت که این کاری است که ((باید انجام دهند)). پس شرکتها میخواهند این مدرک را در رزومه شما ببینند و داشتن مدرک MBA آسانترین راه برای رسیدن به سِمَتهای مدیر اجرایی شرکت و گرفتن حقوق بیشتر است. این مساله مدتی مطرح بوده و در حقیقت هنوز هم مطرح است. به آمار بهدستآمده از تحقیقاتی در مقیاس جهانی دقت کنید:
– تقاضا برای دریافت مدرک MBA سالی ۲۰ درصد افزایش مییابد.
– تقاضا برای دریافت مدرک مشاوره در MBA بیش از ۳۵ درصد است.
– حقوقها در حال افزایش است، متوسط حقوق یک دانشآموخته جدید MBA از ۸۴.۵۰۰ دلار شروع میشود و در برخی حوزهها این حقوق بالای ۱۰۰ هزار است.
اما پول فقط یکی از دلایلی است که باعث میشود شما دنبال مدرک MBA بروید؛ پس به دلایل دیگری که به اندازه (اگر نخواهیم بگوییم بیشتر) پول اهمیت دارند توجه کنید:
– تقویت مهارتها در کسبوکار؛ برای مثال امور اقتصادی، مالی، بازاریابی، عملیاتی، مدیریت و حسابداری.
– کسب مهارتهای نرم باارزش؛ برای مثال رهبری، کار گروهی، اصول اخلاقی و ارتباطات
– تقویت ذهنیت کارآفرینی؛ برای آنکه بتوانید مبتکر و فرصتطلب باشید و توانایی این را داشته باشید که با چالشهای دنیای تجارت دستوپنچه نرم کنید.
ما در اینجا تعدادی محتوای آموزشی ویژه شما قرار داده ایم
آیا این مدرک است که باعث این اختلاف میشود یا قضیه چیز دیگری است؟
درست است که آن ورق کاغذی که نام شما روی آن خورده است و در کنار اسمتان اصطلاحِ ((کارشناسی ارشد مدیریت اجرایی)) هم نقش بسته است اهمیت بسیاری دارد، اما درنهایت آنچه مهم است ذات آن مدرک نیست؛ بلکه مهم مهارتهایی است که در طول این تحصیل یا دوره به شما اضافه شده و آموختهاید. همچنین چه برای یک شرکت کار میکنید، چه برای سازمانی غیرانتفاعی و چه برای دولت، احتمالا با خودتان فکر کردهاید که کارشناسی ارشد مدیریت اجرایی (MBA) بگیرید و شاید تا الان هم گرفته باشید چراکه تصور شما این است که اگر میخواهید در سازمان خود پیشرو یا دست کم مدیر بهتری باشید، گرفتن مدرک MBA بهترین گزینه است.
اما در پاسخ به این سوال که آیا مدرک MBA میتواند درآمد من را افزایش دهد یا خیر، باید بگویم موسساتی که مشغول به آموزش MBA هستند، احتمالا مجموعه متنوعی از آمارها و گزارشها را روی میز شما قرار میدهند تا به شما ثابت کنند دوره کسب و کار MBA و همچنین مدرکی که در انتهای دوره در دستانتان قرار میگیرد، راه نجات شما بوده و قرار است با استفاده از آنها به ثروت زیادی دست پیدا کنید. مثلا بر اساس گزارشهایی که به شما نشان میدهند، اعلام میکنند میانگین درآمد فارغالتحصیلان رشته مدیریت MBA در مقایسه با باقی رشتهها بیشتر است.
اما باید به شما هشدار بدهم که گول این اعداد و ارقام میانگین را نخورید!!
برای مثال زمانی که در دانشگاه تحصیل میکردید، اگر چهار نمره ۲۰ داشتید و یک نمره ۱۶، در انتها نمره معدل شما به ۱۴ نزول پیدا میکرد.
من تاثیر شرکت در دوره MBA و درنهایت تبعاتش روی کیفیت زندگی و کار و درآمد شما را نادیده نمیگیرم و به هیچ وجه منکر این موضوع نیستم که این دوره بر روی تمام این موارد تاثیرگذار است؛ اما درنهایت تمام این داستان، اول به میزان یادگیری شما و دوم به میزان بهکار بستن این آموزشها در زندگی شما بستگی دارد.
اما در ایران بهطور کل، اعتبار دورهها و مدارک علمی دانشگاهها توسط وزارت علوم و تحقیقات و فناوری انجام میشود و البته علاوه بر این دورههای مورد تایید وزارت علوم، بعضی از موسسات آموزشی علمی کاربردی هم وجود دارند که گواهینامههای MBA و DBA را صادر میکنند.
هرکدام از رشتههای MBA ( مدیریت کسب و کار MBA ) دارای خصوصیات و ویژگیهای منحصر به فرد خود هستند که این موضوع بازار کار رشته MBA را بسیار خوب و مطلوب کرده است.
فرصتهای شغلی و بازار کار رشته MBA میتواند بر اساس گرایشهای مختلف MBA که در آن تحصیل کردهاید متفاوت باشد. اما با این وجود، آنچه که یک امتیاز مثبت برای شما تلقی میشود این است که شما دانش کافی برای شروع یک کسبوکار را دارید و میتوانید در کنار درآمدهای بیشتر به اشتغالزایی و کارآفرینی نیز بپردازید و کانالهای کسب درآمد خود را افزایش دهید.
تحقیقات نشان میدهد حقوقی که در ابتدای کار به دانشآموختگان MBA (بهویژه فارغالتحصیلان بهترین مدارس عالی بازرگانی) پیشنهاد میشود، بهمراتب بالاتر از حقوق پیشنهادی به آن دسته از همردههای آنها است که مدرک MBA ندارند و این اختلاف حقوق در طول فعالیت حرفهای این کارشناسان ارشد مدیریت اجرایی برقرار خواهد ماند و به همین دلیل است که تقاضا برای تحصیل در این رشته سال به سال بیشتر میشود.
اما قبل از اینکه به فرصتهای شغلی این رشته اشاره کنم قصد دارم به بیانیهای که در مجله معتبر آمریکایی Fortune چاپ شد اشاره کنم. بر اساس این مقاله، در سال گذشته تقریبا ۸۴ درصد از صاحبین کسبوکار، ترجیح میدادهاند مدیرانی را استخدام کنند که فارغالتحصیل رشته MBA بودهاند و نکته جالبتر اینکه این افراد ۱۰ درصد بیشتر از سال قبل در سازمانها و شرکتها استخدام شدهاند.
پس یکی از مزیتهای این رشته، موقعیت شغلی گسترده و متنوع آن است به این معنی که میتوان انتظار داشت بعد از به پایان رسیدن دوره آموزشی نه فقط در یک حوزه، بلکه در چندین قسمت فعالیت داشت و از مدیریت یک شرکت یا هتل گرفته تا مدیریت بخشهای سیاسی و فرهنگی، فعالیت را ادامه داد و اگر بخواهیم در فعالیتها و خدمات شغلی این رشته ریزتر شویم، میتوانیم به بخشهای بازاریابی، تبلیغات، برندسازی، مدیریت منابع انسانی، کارآفرینی و ایجاد کسبوکار و مشاوره عالی اشاره کنیم.
پس تاکنون متوجه شدهاید که بازار کار و درآمد حاصل از آن در این رشته، رشد بسیار چشمگیری در جهان داشته است (به خصوص در سالهای اخیر) و البته که این رشد چشمگیر شامل حال کشور خودمان هم شده و میتوان آینده شغلی مطلوبی برای آن پیشبینی کرد که البته مسالهای دور از انتظار نیست.
بین بیشتر علاقهمندان به رشتههای مدیریت این دو سوال بهصورت مشترک مطرح است. سوال اول اینکه که آیا رشته مدیریت بازرگانی همان مدیریت کسب و کار است؟ در ابتدا میخواهیم به این سوال پاسخ دهیم.
همانطور که از اسم رشته مدیریت بازرگانی پیدا است، مخاطبین این رشته قرار است با آموزشهایی که میبینند این توانایی را پیدا کنند تا خروجی کسبوکارها را مدیریت کرده و موجب سودآوری و رشد و توسعه کسبوکارها شوند و تحصیلشدگان در این رشته ممکن است خودشان مدیریت کسبوکار را بر عهده داشته باشند یا اینکه بهعنوان مدیر یک قسمت خاص در سازمانی مشغول باشند. با وجود شباهتهای بسیاری که در کارکرد و گرایش بین این دو رشته وجود دارد، اما در نهایت با یکدیگر متفاوتاند.
و سوال دوم اینکه مدیریت بازرگانی بهتر است یا MBA؟
بهطور کلی برای موفق شدن بهعنوان مدیریت در سطوح مختلف، چه در بازار کار، چه در یک شرکت و چه برای مدیریت یک کسبوکار شخصی، یکی از بهترین گزینهها ادامه دادن تحصیلات دانشگاهی در سطح کارشناسی ارشد یا استفاده از دورههای موسسات آزاد مدیریت است؛ اما در کدام یکی از این دو رشته؟
شما باید در ابتدا یک شناخت دقیق از خودتان، تیپ شخصیتی خود، نیازهای خود در بازار کار و ویژگیهای مهارتی و آموزشی در هر دو رشته مدیریت بازرگانی و مدیریت کسب و کار MBA پیدا کنید.
مدیریت کسب و کار MBA یک مدرک کارشناسی ارشد با گرایش مدیریت است و دانشجویان MBA میتوانند در گرایشهای دیگر مدیریت مانند مدیریت مالی یا بازاریابی نیز تمرکز کنند.
همچنین تحصیل در رشته MBA برای آن دسته از افرادی که مشغول به کار بوده یا زمانی برای تحصیل ندارند هم بهترین گزینه است تا بتوانند ترفندهای مدیریتی را یاد گرفته و در کسبوکار خود اعمال کنند.
درنهایت فرصتهای شغلی و بازار کار رشته MBA و مدیریت کسب و کار MBA بر اساس گرایشهای مختلف این رشته متفاوت بوده و به طبع این نکته را در نظر داشته باشید که MBA به خودی خود هدف نیست؛ بلکه وسیلهای است برای رساندن شما به اهدافتان.
امیدوارم این مقاله برای شما مفید بوده باشد.